درس عاشقی
نیمه ی شعبان امسال در یه پارکی یه مراسم جشن راه انداخته بودن جمعیت عجیبی اومده
بودمتاسفانه خیلی ها هم حجاب مناسبی نداشتن بعد از یه برنامه ، قبل از اینکه مجری بره روسن
یه اتفاق عجیب افتادیه دختر خانوم کوچولو پرید روی صحنه و میکروفن رو برداشت تقریبا شش ساله
می خوردانگار منتظر چنین فرصتی بود که بره بالای سِن مجری و مسئولین مراسم از تعجب دهنشون
وا مونده بود به هم می گفتن: این بچه کیه؟ چرا رفته اون بالا؟ چی میخواد بگه؟
دختر بچه میکروفن رو روشن کرد و با صدای بلندی رو به جمعیت گفت:- کیا خدا رو دوست دارن؟ هر
کی خدا رو دوست داره دستاشو بگیره بالاجمعیت که از شیرین زبونی دختر به ذوق اومده بودن ، به
هم نگاه کردن وهمه دستاشونوبردن بالااکثر جمعیت اون مراسم رو هم خانومها تشکیل می دادن
تا جمعیت دستش رو بالا آورد ، دختر بچه با یه حالت معصومانه ای گفت:
- اگه خدا رو دوست داری حجابت کو؟! مگه خدا نگفته حجابت رو رعایت کن؟
اینطوری دوسش داری؟! اینطوری عاشقشی؟!
وااای! چه صحنه ی عجیبی یوداشک خیلی ها از گوشه چشمشون راه افتادچه درسی داد بهمون اون
دختر بچهکل اون جلسه ی چند ساعته یه طرف ، چند لحظه ای که دختر بچه حرف زد یه طرف...
درس عاشقی بهمون داد بااون دل کوچیکش
[ بازدید : 108 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]