سخنی با شهیدان

يکشنبه 16 آبان 1395
18:39
★زهـره سادات★


چه امضا بکنی ،چه امضا نکنی ،من میرم!اما اگر امضا نکنی من خیالم راحت نیست.رضایت نامه را

گذاشت جلوی مادرش.رضایت نامه را امضا کرد.

در دل مادر آشوبی به پا شد.

-شاید هم جنازه ام پیدا نشه!

پسر از شدت شوق سر به سر مادرش میگذاشت.-جنازه ام را که آوردند ، یه وقت خودت را گم نکنی

بیهوش نشی هااا

چادرت را هم محکمتر بگیر!

تو چه با غیرت نگران چادر مادرت بودی

وبرخی مردان شهر من چه راحت تر خودشان چادر از سر زنانشان برداشتند.

من از گفتن شرمنده ام شرم دارم!!!..

مادرم زمانی که خبر شهادتم را شنیدی گریه نکن،
زمان تشیع و تدفینم گریه نکن،
زمان خواندن وصیت نامه ام گریه نکن؛
فقط زمانی گریه کن که مردان ما غیرت را فراموش می کنند و زنان ما عفت را.
شهید سعید زقاقی...

شهدا به گردن ما خیلی خیلی حق دارند! انها بدون چشم داشتی جان خود را در کف دست گذاشتند و برای دفاع از دین وکشورشان به مقابله با تجاوزگران رفتند!!اون دلیر مردان شیر دل رفتند تا قطع کنند دستی بیشرفی را که بخواهد چاد را از سر ناموسشان بردارد.
آنها رفتند تا چادر و چادرها راحت و آسود زندگی کنند.
اما ما خوش غیرت ها بعد از اونا چیکار کردیم؟پس ما هم حداقل کاری که می توانیم بکنیم این است که به وصیت انها عمل کنیم!!
[تصویر: axeshohada.gif]

آفرین خواهر عزیزم

آفرین به بی حجابیت ....آفرین به ارتباط اجتماعی بالایی که داری و ارتباط هایی که صرفا برای

شوخی برقرار می کنی!آفرین به این که بی خبر از همه جا کشورت راعقب مانده میخوانی و روز و

شب BBc؛VoA ؛gem tv؛mano to را زیرو رو میکنی!

آفرین به قهقهه های گاه و بی گاهت که برای جلب توجه پسرکان شهرم میزنی!

راستی برادر حالت چه طور است؟موفق به بالا کشیدن شلوارت شده ای؟!!

ابروهایت چه طور؟پهن برداشته ای یا باریک؟چه بگویم؟چندین سال گذشته شیرمردانی بوده اند که تا

آخرین قطره ی خون خود را فدای این مرز و بوم کرده اندخاک اینجا از خون شهدا سیراب است

خون های زیادی برای پایمال کردن باقی مانده است!شما اصلانگـــــــــــــــــــــــران

نباشیــــــــــــــــــــــــــــــد...

http://s4.picofile.com/file/7857539993/jang_narm_1.jpg

ادامه خیلی قشنگه حتمابخونش م

پرنسس های چادربه سر

ای شهیدگمنــام:تو که راه حق را پیمودی و از ما خاکیان جدا و به افلاکیان پیوستی من و تو در گمنامی با هم شریکیم تو پلاکت را گم کردی و من هویتم را تو پلاکت را گم کردی و من خدا را تو پلاکت را گم کردی و من همه چیزم راکاش بودی......نه! همان بهتر که نیستی همان بهتر که نیستی تا این همه ظلم و جفا را ببینی همان بهتر که نیستی و این همه فساد را به تماشا نمی نشینی دوستِ شهیدِ من!اینجا حجاب معنا نداردخیلی از دختران زمینی فقط شعار زهرایی بودن سر می دهندخیلی از مردان ما از غیرت عباس می گویند ، ولی چیزی از غیرت نمی دانند...

آری!ما هویتمان را گم کرده ایم ما گمنام ترین گمنامان عالم امکانیم پس ای شهید!برایمان حمدی بخوان که تو زنده ای و ما مُرده...

جنگ نرم تفنگ نمی خواهد چادر می خواهد

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

روزگاری شهر ما ویران نبود

دین فر وشی اینقدر ارزان نبود

صحبت از موسیقی عرفان بود

هیچ صوتی بهتر از قران نبود

دختران را بی حجابی ننگ بود

رنگ چادر بهتر از هر رنگ بود

دختر با حجب حیا غر تی نبود

خانه فرهنگ کنسرتی نبود

مرجعیت مظهر تکریم بود

حکم او عالمی را تسلیم بود

یک سخن بود و هزاران مشتری

ان هم از لوث قرائتی ها بری

وای که در سالهای سیاه دوهزار

کار فرهنگی شده پخش نوار

ذهن صاف نوجوانان محل

پر شد از فیلم های مبتذل

پشت پا بر دین زدن ازادگی

حرف حق گفتن عقب افتادگی

آخر ای پرده نشین فاطمه

تو برس بر داد دین فاطمه

بی تو منکر ها همه معروف

کینه توزی با ولی مکشوف

در به روی رشوه گیران باز شد

دشمنی با نائبش اغاز شد

بی تو دلهامان به جان امد بیا

کاردها بر استخوان امد بیا

گوش کن اینک نوای جنگ را

قصه ای از شهر بعد از جنگ را

قصه ای پرسوز وتاب

قصه ای سراسر اضطراب

قصه شهری که غرق درد بود

اتش شهوت درونش سردبود

شهر ما شب های خیبر یاد داشت

رمز یا زهرا و حیدر یاد داشت

شهر ما همت درون سینه داشت

با شهادت انس ازدیرینه داشت

شهر ما روح خدا در دست داشت

صد هزاران عاشق سرمست داشت

ناگهان این شهر ما بی درد شد

اتش غیرت درونش سرد شد


دیگر از جبهه در ین جا رنگ نیست

دیگر ان حال و هوای جنگ نیست



جبهه ویاران من گم گشته اند

غرق درنسیان مردم گشته اند

پس چه شد یاد پرستوهای جنگ

یاد جبهه یاد آن خونین تفنگ

شهر من حجب و حیایت کو

ناله مهدی بیایت کو

ای بسیجی کو صفای جبهه ها ؟

کفر نگویم کو خدای جبهه ها ؟

ای جماعت ناله ام را بشنوید

دردچندین ساله ام رابشنوید

ای شما ان سوی آتش رفتگان

ای شما اغئش لیلا خفتگان

بنگرید این لکه های ننگرا

فتنه های شهر بعد ازجنگرا

جنگ رفت و شهر ما تاریک شد

راه وصل عاشقان باریک شد

شما رفته مردم ریایی شدند

و بر خی دگر شیمیایی شدند


همانانی که رنگ ریا می زنن

و بر سینه سنگ خدا میزنند

همانانی که یادی زبن می کنن

فضا را پر از ادکلن می کنن

همانانی که در بی حجابی تکند

سزاوار یک قبضه نارنجکند

به سنگ تحاجم محک می شوند

و مثل عروسک بزک میشوند

از اینها بپرسد که مهارن کجاست

شلمچه حلبچه فاو و مریوان کجاست؟

از اینها بپرسید همت کیست ؟

از اینهابپرسیدباکری که بود؟

از این ها بپرسید که بابایی که بود

رجایی حسنپور الهیاری که بود

کسی فکر گلهای این باغ نیست

کسی مثل ان روزهای داغ نیست

همه ناگهان عافیت خو شدند

ویکشب از اینروبه انرو شدند

کسی بر شهیدان سلامی نگفت

رضای خدا را کلامی نگفت

بیایید که مردم بهتر شویم

در آبشار خداگونه تر شویم


[ بازدید : 116 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
نام :
ایمیل :
آدرس وب سایت :
متن :
:) :( ;) :D ;)) :X :? :P :* =(( :O @};- :B /:) =D> :S
کد امنیتی : ریست تصویر
به نام خدا!
من یک دختر ایرانیم!
از نسل لیلی!
حجابم کامل است - چادرپوشم.
هرگز مثل صدف های دزدیده شده رفتار نمیکنم
چون من هنوز در صدف وجود دارم و اما
بی حجابان توسط نامحرم ها
از صدفشان دزدیده میشوند...
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به ❤صدفـ وجودم❤ است. || طراح قالب avazak.ir
ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]