به ما میگن کلاغ سیاه!هه
خیالی نیست کلاغ سیاه بودنو ترجیح میدیم به طاووس مآبی وعشوه گری
جلوی لاش خورهایی که این کمتراز ذلته وحرمت زن زیرسوال میره...
کی گفته کلاغه آخر داستان به خونش نمیرسه میرسه خونه ی ما پیش خداست ما میریم
پیش خدا ما جامون تو قلب خانوم فاطمه زهراس ما...
ما کلاغ سیاه های شهرمون هستیم جایی رو زمین نداریم چرا؟
چون مردم به ما میگن چهره شهرو خراب میکنیم!مارو مسخره میکنن!هه
بازم خیالی نیست!
تازه غیراز کلاغ سیاه به ما نایلون مشکی آشغالم میگن!!!بابا چه سعادتی...
خداجون خیلی پرم از دست بنده هات مث توپ،چقد صبوری تو...
جرعت وجسارت گفتن خیلی حرفارو دارم ولی....................
می گویند سیاهی چادر چشم را می زند .
چشم آدم های حریص و هرزه را
چشم را که هیچ ! خبر ندارند تازگی ها دل را هم می زند .
دل آدم های مریض و بیمار دل
از شما چه پنهان ، چادرم دست و پاگیر هم هست
دست و پای بی بند و باری را می بندد .
چادر برای کسانی است که نمی خواهند عزت آخرتشان را به بهای ناچیز لبخند های هرزه بفروشند !
چادرم سند بندگی و عبودیتم را امضا می کند ...
روی دلت چادر بکش،
اینجا به اندازه ای که "مرد" ندارد "نامحرم" دارد...
هرکس لیاقت چادر را ندارد! باید زهرایی باشی تا یادگارش را بپوشی.....
وقتی انتخابش کردم تنها یک دلیل داشتم:
به خاطر خدا..
برای قلب امام زمانم..
اما وقتی تاج بندگی ام شد، خوبی هایش را کشف کردم!
حالا وقتی توی خیابان یا هر وقت یا هر جا که احساس می کنم لازم است رو بگیرم..
با همه ی وجودم..
برای وجودش شکر می کنم...
و آرام در گوشش می گویم:
عزیزم!
اگر تو را نداشتم چه می کردم؟
حالا وقتی کسی می پرسد:
" واقعا چادرت را دوست داری؟ "
می ترسم دوست داشتن واژه ی نارسایی باشد برای حس من نسبت به چادرم..
به تاج بندگی ام...
لطافت دخترانه ام را
زیر چادر مشکی پنهان میکنم
تا مبادا به دنیاے صورتی ام خدشہ وارد شود
اخر میدانے
دنیاے صورتے دخترانه حساس است.
سـرباز سـرباز است
و کارے به جز دفاع از سرزمینش ندارد.
حالا یکی «تفنگ» بر می دارد
یکی هم مثل تو
«چــــادر»...